دراین بخش به آخرین قسمت زندگی هر انسانی که پایان بخش بعد مادی و وجودی آنها می باشد، می پردازیم. پرده آخر زندگی ما مرگ می باشد که ما را به اوج هستی مان می رساند و انسان ها را با زندگی شان در دنیا آشنا می نماید. در این بخش ابتدا دل نوشته ای درباره مرگ را بیان می کنیم.سپس به بررسی آن می پردازیم.
مرگ بر دل و جان استوار می شود. می گویم مرگ بیا مرا ببر و در سرسرای زمانه غرق کن. زندگی آنقدر برای من طاقت فرسا شده است که با وجود گناهکاری ام مرگ را بر زندگی رقت باراکنونم برتر می دانم. به ساحت مقدس اهالی علم و معرفت قسم که آرامش در مرگ می باشد نه در زندگی. شاید گاهی لذت های دنیوی را بر اخروی برتر شماریم اما در نهایت این آخرت و مرگ است که پیروز می شود. آری، مرگ بالاترین نعمتی است که خداوند فقط به انسان های اهل دل می سپارد تا با آن بتوانند بر بعد مادی خود که چون زندانی آنها را در سیاهی های پست و دنی فروبرده است، فایق شوند و با آرامشی ابدی نزد صاحب کاینات روند. زندگی دنیایی رویایی واهی است که ما را در جهت زندگی اخروی که رویایی حقیقی است می کشاند.
گاهی مشاهده شده است که بیماران تا سرحد مرگ رنج می کشند اما به مرگ دست نمی یابند. تنها دعایی که می توان برای این دسته از افراد کرد مرگی سریع و آسان است.بعضی انسانها این تفکر را در خود می پرورانند که مرگ باعث آرامش و راحتی می شود اما این تفکر از اساس مشکل دارد چرا که مرگ مانند زندگی دوباره و تولدی مجدد می باشد. برای گروهی زیبا و گروهی زشت! شما در کدام گروه هستید؟! جواب این سوال بسیار مشکل است و نیاز به تأمل فراوان دارد.
تذکر:
مرگ برای همه ی انسان ها شیرین و جذاب نمی باشد. مرگ برای انسان هایی که در زندگی به طور صحیح رفتار کنند و به زیورآلات دنیوی دل نبسته اند زیبا می باشد.